کلیسا جامع آنلاین

شک و تردید توما

می خواهید چگونه از شما یاد کنند وقتی این دنیا در قید حیات نیستید؟

بدون شک پاسخ این سوال برای بسیاری از ما، همراه با نیکویی ها و صفات مثبت هست. کسی مایل نیست او را کم ایمان،‌ ترسو و یا شکاک بنامند.
عیسی مسیح پس از قیام خود از مردگان خود را به دفعات به شاگردانی که از ترس خود را مخفی کرده بودند آشکار ساخت. در نخستین شبی که او بر شاگردان نمایان شد، یکی از شاگردان به نام توما در آنجا نبود. او تنهایی را برگزیده بود تا با ترسهای خود روبرو بشود. شما در بحرانهای زندگی و شکهای آن چه واکنشی نشان می‌دهید؟ شک نمودن هیچ اشکالی ندارد اما در شک ماندن مشکل بوجود می‌آورد. شکهایی که برای آن پاسخی پیدا نشود منجر به بی ایمانی می‌شود.
وقتی دیگر شاگردان توما را از آمدن عیسی باخبر کردند او اینگونه گفت:

«تا خود نشان میخها را در دستهایش نبینم و انگشت خود را بر جای میخها نگذارم و دست خویش را در سوراخ پهلویش ننهم، ایمان نخواهم آورد.» یوحنا ۲۰: ۲۵


براستی که درسهای مهمی از زندگی توما می‌توانیم یادبگیریم. بیاد داشته باشیم که همه شاگردان مخفی شدند، آنان ترسیدند و خود را پشت درهای بسته مخفی نمودند. سوالی که توما پرسید، حقیقتا سوال بسیاری از آنها بود. توما شهامت بخرج داد و شک و تردید خود را بیان کرد.
شما چگونه به قیام عیسی مسیح نگاه می‌کنید؟ آیا قبر خالی را باور داشته به آن ایمان دارید؟ اگر نه به ادامه داستان توجه کنید.
در اولین ملاقات عیسی با شاگردان، که البته توما با آنان نبود، عیسی چه کرد؟ کلام می‌فرماید که او از درهای قفل شده وارد شد و در میان آنان ایستاد و بعد دستان و پهلوی خود را به آنان نشان داد.

یوحنا ۲۰: ۱۹ «شامگاه همان روز که نخستین روز هفته بود، آنگاه که شاگردان گرد هم بودند و درها از ترس یهودیان قفل بود، عیسی آمد و در میان ایشان ایستاد و گفت: «سلام بر شما!» چون این را گفت دستها و پهلوی خود را به آنان نشانداد. شاگردان با دیدن خداوند شادمان شدند.


بیاد داشته باشیم که توما هنوز اینجا نیست. عیسی می‌دانست که شاگردان ترسان و مخفی شده، باید چیزی را ببینند تا ایمان آوردند. او همان کاری را کرد که توما قرار بود پس از مالاقاتش از عیسی بخواهد.
عیسی مسیح امروز عزیزان از مسئلت دل شما آگاه هست. اگر شکی در مورد زنده بودن عیسی و قیام او دارید، عیسی مایل است که خود را بر شما آشکار سازد و آن را برطرف نماید.
پس از هشت روز، شاگردان عیسی باز در خانه بودند و توما با آنها بو. در آن حال که درها قفل بود، عیسی آمد و در میان ایشان ایستاد و گفت: سلام بر شما!» آنگاه به توما گفت: «انگشت خود را اینجا بگذار و دستهایم را ببین، و دست خود را پیش آور و در سوراخ پهلویم بگذار و بی ‌ایمان مباش، بلکه ایمان داشته باش.» توما به او گفت:

«خداوند من و خدای من!» عیسی گفت: «آیا چون مرا دیدی ایمان آوردی؟ خوشا به حال آنان که نادیده، ایمان آورند یوحنا ۲۰: ۲۶-۲۹


توما آخرین شاگردی بود که ایمان آورد،‌اما اولین شاگردی شد که مسیح را خداوند خطاب کرد. کلام خدا بیان نمی‌کند که آیا بالاخره توما زخمهای عیسی را لمس کرد یا نه. اما می‌دانیم که او ایمان آورد. دیدن عیسی و شنیدن صدای او برایش کافی بود. هیچ شاگردی قبلا عیسی را خداوند نخوانده بود بلکه توما.
عیسی توما را به خاطر شک و ترید توبیخ ننمود. زیرا او به من و شما می‌اندیشید. «عیسی فرمود خوشا به حال آنان که نادیده ایمان آوردند.» آنان، یعنی من و شما که لازم بود خبر خوش انجیل را بشنویم و ایمان بیاوریم. شهادت شاگردان مسیح برای ما کافی است تا ایمان آوریم.

توما شکاک نامیده شد. اما شک او، او را به یقین هدایت کرد. شما امروز به قیام عیسی مسیح چگونه می‌نگرید؟ باشد که ندیده ایمان آورید که مورد رحمت خداوند قرار خواهید گرفت. 

 

با تشکر از کیا بابت نگارش این مطلب.