ملاقات عیسی مسیح با زن سامری

 ملاقات عیسی مسیح با زن سامری که در ( انجیل یوحنا ۴: ۱-۲۴) از این حکایت می کند به طرز هدایت گمشدگان به نزد خداوند .  در این حکایت ما می خوانیم و می بینیم که گفت و شنودی که بین عیسی مسیح و آن زن سامری بازگو شده است  چه درسهای ارزشمندی را برای ما ایمانداران بیان میکند و ما می توانیم از این رهنمود به مانند سایر رهنمود های خداوند در هدایت مردم به سمت او و عیسی مسیح گام برداریم .حالا بعضی از این درس ها را ذکر می کنیم.

  1.   با وجود اینکه یهودیان از سامریان نفرت داشته و از آنها دوری می کردند عیسی مسیح مایل بود با آنها معاشرت بکند زیرا با میل و رغبت از راه های آنها عبور کرده خوراک و آب آنها را می خورد و در خانه های آنها می نشست تا آنان را نجات دهد. به همان طور ما باید حاضر باشیم با همه جور اشخاص معاشرت کنیم تا آنها را به خدا نزدیک نمائیم.
  2.   مسیح به مهمان خانه نرفت تا در آنجا منتظر آمدن زن سامری باشد بلکه به نزد چاه آب (جائیکه این زن حتماً برای کشیدن آب خواهد آمد) رفته و او را آنجا ملاقات کرد. ماهیگیر ماهر منتظر نیست که ماهی نزد او بیاید بلکه به آنجائیکه ماهی هست می رود و در آنجا دام می اندازد. همین طور لازم است ما به خانه های مردم یا به هرجائیکه باشند برویم تا آنها را پیدا کرده به نزد خدا بیاوریم.
  3.   مسیح شاگردان خود را به شهر فرستاد تا بتواند به تنهائی با آن زن صحبت کند. ما نیز باید حتی الامکان به تنهائی با دوستان خود صحبت کنیم زیرا وقتی که تنها هستند بیشتر مایل می شوند آزادانه راجع به احتیاجات روحانی خود صحبت کنند و بهتر به بشارت نجات گوش خواهند داد.
  4.   با وجود اینکه مسیح خسته و تشنه و گرسنه بود از راحتی خود صرفنظر کرده و احتیاجات خود را کاملا فراموش کرد تا آن زن را نجات دهد. به همین طور ما باید همیشه حاضر باشیم که کار نجات دادن مردم را بر احتیاجات شخصی خود ترجیح دهیم و هر نوع سختی را با خوشی قبول کنیم تا بتوانیم حیات تازه و شادی حقیقی را به مردم برسانیم. و اگر چنین کنیم خواهیم فهمید که دادن بشارت به دیگران از خوردن و خوابیدن خیلی بهتر است. (یوحنا ۴: ۳۲-۳۴).
  5.   مسیح با خواستن کمکی از آن زن سعی کرد که محبت زن را به خود جلب کند، زیرا آب از او خواست تا بتواند در عوض آب حیات به او بدهد. بعضی اوقات می توانیم با اشخاصی که اظهار دوستی به ما نمی کنند فرصت دهیم که ما را به ترتیبی کمک یا خدمت کنند تا به این وسیله آنها را وادار کنیم به ما اظهار محبت نمایند و مایل شوند که به پیغام ما گوش بدهند.
  6.   آن زن می خواست با گفتن اینکه تو یهودی و من سامری هستم ما بین خود و عیسی مسیح فرق بگذارد ولی مسیح به حرف او هیچ اعتنا نکرد و با او نه چون یک نفر سامری بلکه مانند یک نفر گناهکار که احتیاج به نجات دارد صحبت می کرد. پس وقتی که ما با کسانی صحبت می کنیم که از نژادها و مذاهب دیگر هستند در عوض اینکه با آنان راجع به اینکه حق با ما یا با آنها است مباحثه کنیم بهتر است مانند خود مسیح آنها را برادران و خواهران خود که محتاج به نجات اند دانسته آنان را به نزد نجات دهنده راهنمائی کنیم.
  7.   چون زن برای آب آمده بود و اهمیت آب را می فهمید عیسی مسیح راجع به آب زنده با او صحبت می کرد، یعنی با زبانی که او می فهمید با او سخن می گفت. و ما نیز وقتی که با مردم صحبت می کنیم نه تنها باید زبان مادری ایشان را بکار بریم بلکه لازم است اصطلاحات و مثل هائی را که آن ها بتوانند بفهمند بکار بریم.
  8.   مسیح اصطلاح آب زنده را بکار برد که زن نتوانست آن را کاملا بفهمد. گویا عمداً این کار را کرد تا حس کنجکاوی در او تولید شود و او حاضر شود سوالاتی بکند. ما نیز می توانیم کسانی را که با آنها صحبت می کنیم وادار نمائیم که سوالاتی از ما بکنند تا بتوانیم پیغام خدا را بطور کامل تر برای آنان بیان نمائیم.
  9.   وقتی که زن با گفتن اینکه عیسی دلو ندارد و چاه عمیق است و غیره ایراد گرفت مسیح در عوض اینکه به ایرادهائی که مردم می گیرند جواب بدهیم زیرا ممکن است به این ترتیب از موضوع نجات خیلی دور شویم ولی باید همیشه به عیسی اشاره کنیم و مردم را دعوت نمائیم که او را قبول کنند.
  10.   زن سامری احتیاجات فراوانی داشت ولی مسیح سعی نکرد همه آنها را رفع بکند. برعکس احتیاج عمده او را رفع کرد و آب حیات یعنی نجات را به او داد، زیرا می دانست هرگاه زن به خدا نزدیک شود و از گناه نجات یابد احتیاجات دیگر او رفع خواهد شد. پس مقصود ما باید آوردن اشخاص به نزد خدا باشد زیرا فقط او می تواند احتیاجات ایشان را رفع نماید.
  11.   مسیح به آن زن فرمود که برود شوهر خود را بیاورد تا او و تمام خانواده با هم نجات یابند. به همانطور باید ما نیز همیشه کوشش کنیم که پیغام نجات را به فامیل کسی که او را به نزد مسیح هدایت می کنیم برسانیم تا آنها نیز نجات بیابند. چنانکه مسیح زن را فرستاد تا فامیل خود را بیاورد. همچنین ما باید ایمان داران تازه را تشویق کنیم که ایمان خود را در خانه های خود اقرار کنند و اقوام خود را دعوت نمایند که به مسیح ایمان بیاورند.
  12.   مسیح واضحاً گناه آن زن را به او گفته فرمود که او با مردی که شوهرش نیست زندگی می کند. همانطوری که دکتر به بیمار می گوید که بیماریش چیست تا شفا بیابد، مسیح که طبیب روحانی است بیماری را به آن زن نشان داد تا او و آن مرد نیز نجات یابند. ولی به جای اینکه او را ملامت یا توبیخ کند او را به نزد خدا آورد. همانطور لازم است ما گاهی گناهان مردم را با آنها نشان دهیم تا حاضر شوند توبه کنند، ولی باید با روح محبت مانند خود مسیح این کار را بکنیم. کار ما حکم کردن و توبیخ کردن گناهکاران نیست بلکه وادار نمودن آنان برای توبه و بازگشت به سوی خدا است.
  13.   وقتی که زن گفت شوهر ندارم مسیح از اینکه راست گفت او را تحسین کرد، زیرا همچنان که از گناه زن نفرت داشت همچنین از دیدن نیکی کمی در او خوشحال شد. ما وقتی که با کسی صحبت می کنیم باید متوجه نیکی و خوبی او بشویم و او را تشویق کنیم که بیش از آن نیکی بکند.
  14.   وقتی که زن راجع به عبادت خدا سئوال کرد عیسی مسیح راجع به محل چیزی نگفت بلکه در خصوص خدا و عبادت روحانی با او صحبت کرد. بعضی اوقات مردم سئوالاتی راجع به طرز عبادت ما و رسوم و نماز و روزه و غیره خواهند کرد و ما باید سعی کنیم مانند عیسی نه تنها آداب ظاهری بلکه حقیقت باطنی را برای ایشان بیان کنیم.
  15.   عیسی بالاخره به زن خبر داد که او مسیح موعود است تا زن بتواند به او ایمان آورده نجات یابد. ما نیز باید همیشه صحبت خود را به عیسی مسیح بکشانیم زیرا مهمترین کاری که می توانیم برای مردم بکنیم این است که آنان را به نزد او راهنمائی کنیم تا به وسیله ایمان آوردن به او نجات یابند. ما باید به آنها خبر دهیم که او مسیح و پسر خدا است که برای ما گناهکاران مصلوب شد و از مردگان برخاسته است.
  16.   ملاحظه کنید چطور این زن که هنوز اطلاع خیلی کمی از مسیح دارد به شهر رفته و طوری شهادت می دهد که اشخاص زیادی نزد مسیح آمده به او ایمان آوردند. ما به همانطور باید کسانی را که به مسیح ایمان آورده اند تشویق کنیم که فوراً به دیگران بشارت دهند زیرا ممکن است شهادت آنها از شهادت اشخاصی که همیشه مسیحی بودند بیشتر بر مردم تاثیر کند.