ما در کلام مقدس خداوند چنین می خوانیم که :
“و مقدسان تو، تو را متبارک میخوانند. و درباره جلال ملکوت تو سخن میگویند….”
مزمور ۱۴۵: ۱۰-۱۱
پس بشارت دادن و خبر خوش را به دیگران رساندن وظیفه هر مسیحی است و مسئولیت این کار صرفا با خادمین و مسئولان کلیسا نمیباشد، اگر کسی واقعا نجات پیدا کرده باشد به طور یقین با دیگران در این مورد صحبت خواهد کرد؛ چنین شخصی نمیتواند ساکت و خاموش بماند. بزرگترین لطف و محبتی که میتوان به یک نفر کرد این است که در مورد عیسی مسیح با آن شخص صحبت کرده تا به آن شخص فرصت شنیدن خبر خوش انجیل داده شود و این فرصت را داشته باشد که تصمیم بگیرد و نجات یافته و بدینسان حیات ابدی پیدا کند. او دوستی با خدا را پیدا میکند، او مشارکت با خدا را پیدا میکند، او از آرامش و شادی برخوردار میشود. پس میبینیم بزرگترین لطفی که یک نفر میتواند به شخصی بکند این است که در مورد عیسای مسیح با او صحبت کند.
و همینطور در کلام مقدس و مبارک خداوند چنین مکتوب است که :
“…و اما آنانی که پراکنده شده بودند هر جا که پا مینهادند، به کلام بشارت میدادند”.
اعمال رسولان ۸: ۱-۴
خداوند ما را به عنوان ایمانداران مسیحی فرا خوانده است تا بتوانیم سبب کمک و نجات دیگران شویم، بدون اینکه دیگران را قضاوت کنیم، هر کسی که باشد باید خبر خوش را بشنود، باید این فرصت را داشته باشد که در مقابل این خبر خوش تصمیم بگیرد.
ما باید آماده باشیم تا خدا ما را به هر طرفی هدایت میکند تا با شخصی ملاقات داشته باشیم به طرف آن شخص رفته و خبر خوش انجیل و نجات خداوند را به او برسانیم.
در بشارت همیشه آماده باشید که علت ایمان آوردن خود را به هر کسی که بپرسد بتوانید پاسخ دهید؛
در کتاب مقدس در اول پطرس فصل ۳: ۱۵ خداوند چنین می گوید :
“پیوسته مستعد باشید تا هر که سبب امیدی را که دارید از شما بپرسد، او را جواب دهید”.
ما سفیران و مامورین خداوند برای نبرد با ظلمت و بازگرداندن افراد از قلمرو شیطان خواهیم بود. این بالاترین افتخاری است که خداوند به ما داده و ما جنگجویان قلمرو نور هستیم. پولس وقتی دوباره بینایی خود را بدست آورد، مسیح به او چنین ماموریت داد:
“تا چشم های آنان را باز کنی و ایشان را از تاریکی به روشنائی و از قلمرو شیطان به سوی خدا بازگردانی تا از راه ایمان به من گناهان نشان آمرزیده شود و در بین مقدسین خدا سهمی داشته باشند” ( اعمال ۲۶: ۱۸).
“نخستین ایمانداران” به هر کجا که میرفتند با دیگران درباره مسیح حرف میزدند ( مرقس ۱۶: ۲۰را ملاحظه کنید). آیا آنها افرادی خاص و ویژه در انجام این امور بودند و یا این وظیفه تمامی ایمانداران است؟ آیا همه ما به هر جایی که میرویم درباره مسیح سخن میگوییم یا اینکه برخی از ما سکوت میکنیم؟ آیا با گذشت تاریخ از آن زمان تا به حال چیزی عوض شده است؟ آیا اکنون مردم متفاوتند؟ آیا میتوانیم اینگونه فرض کنیم که این روزها همگان طریق نجات را میدانند بنابراین احتیاجی نیست که کسی درباره مسیح به آنها بگوید؟ آیا ایمانداران امروز نباید درست مانند شاگردان اولیه برای بشارت دادن، شور و اشتیاق داشته باشند؟
از اینرو بشارت از اهداف مهم هر ایماندار است و بر همه ما ایمانداران الزامی می باشد.