چرا موسی به عنوان یک رهبر بزرگ، اجازۀ ورود به سرزمین وعده را نیافت؟

 

چند ضربه به یک صخره دلیل قانع کننده‌ای نیست.

موسی به واقع رهبر بزرگی برای قوم خدا بود (تثنیه ۳۴: ۱۰-۱۲).

 ۱۰ هرگز نبی‌ای چون موسی در اسرائیل نبوده است، خداوند با او رو در رو صحبت می‌کرد.  ۱۱ هیچ نبی‌ای نشانه‌ها و شگفتی‌هایی را که موسی، به دستور خداوند در برابر فرعون، درباریان و همه سرزمین مصر ظاهر کرد، انجام نداده است.  ۱۲ کارهای بزرگ و هیبت انگیزی را که موسی در برابر چشمان قوم اسرائیل نشان داد، هیچ نبی‌ای، توانایی انجام آن را نداشته است.

هرچند لکنت زبان داشت، اما خدا به او قدرت بخشید تا اسرائیل را از مصر بیرون ببرد (کتاب خروج ۳: ۱-۴: ۱۷).

موسی به قدرت روح‌القدس برعلیه یکی از بزرگترین فرمانروایان زمین به‌ پا خاست (خروج ۴: ۱۸-۱۴: ۳۱) و کارهای مقتدرانۀ دیگری انجام داد.

او مرد ایمان بود (عبرانیان ۱۱: ۲۳-۲۸).

شریعت خدا یعنی ده فرمان به او سپرده شد (خروج ۲۰: ۱-۱۷؛ تثنیه ۵: ۶-۲۱).

او سایه‌ای از عیسی بود (عبرانیان ۳: ۱-۶).

خدا شخصا موسی را دفن کرد (تثنیه ۳۴: ۵-۶).

چه افتخاری است که خدا شخصا‌ کسی را دفن کند! و شیطان با حسادتش، می‌‌خواست نقشی در این میان داشته باشد (یهودا ۱: ۹). موسی به‌طور یکسان مورد احترام دوست و دشمن بود. 

با وجود همۀ‌ این‌ها، موسی هرگز پا به سرزمین موعود نگذاشت؛ در عوض یوشع، اسرائیل را به سرزمین کنعان رهبری کرد (تثنیه ۳۱: ۱-۸). چرا؟ تثنیه ۳۲: ۵۱-۵۲ دلیل این موضوع را برای ما شرح می‌دهد:

«زیرا که شما میان بنی‌اسرائیل نزد آب‌های مریبه قادش، در بیابان صین، به من خیانت ورزیدید و قدوسیت مرا در میان بنی‌اسرائیل حرمت ننهادید. از این رو، آن سرزمین را پیش روی خود خواهی دید، اما بدان‌جا به سرزمینی که من به بنی‌اسرائیل می‌دهم، داخل نخواهی شد» .

به‌طور خلاصه، به موسی و هارون دستور داده شد تا «در نظر جماعت [اسرائیل] به صخره بگویید که آب خود را بدهد» (اعداد ۲۰: ۸)، اما موسی با نااطاعتی از خدا صخره را دو مرتبه با عصای خود زد (اعداد ۲۰: ۱۰-۱۱). شاید در ظاهر گناه موسی ضربۀ بی‌جا به صخره بوده باشد، اما در پشت این گناه، یک گناه باطنی هم وجود داشت. موسی از ایمان خود به خدا تخطی کرد! او از یک دستور مستقیم سر باز زد. حتی گویی امتیاز استخراج آب از صخره را نیز به حساب خودش می‌گذارد و می‌گوید:‌ «آیا از این صخره آب برای شما بیرون آوریم؟» (اعداد ۲۰: ۱۰). او همۀ این کارها را علنی انجام داد و در پیش چشمان قوم اسرائیل قدوسیت خدا را بی‌حرمت کرد. این در واقع مجموعه‌ای جدی از گناهان به‌حساب می‌آمد که لازم بود موسی به‌ خاطرشان موقتاً مجازات شود. هرچند در نهایت موسی مورد بخشش قرار گرفت، اما مجازاتی موقتی شامل حالش شد و هرگز نتوانست وارد سرزمین وعده شود (اعداد ۲۰: ۱۲).

۱۲ اما خداوند به موسی و هارون فرمود: «چون شما دستور مرا با اعتماد کامل نپذیرفتید و در نظر قوم اسرائیل حرمت قدوسیت مرا نگه نداشتید، شما آنها را به سرزمینی که به ایشان وعده داده‌ام رهبری نخواهید کرد.»  

بدتر از آن، در نظر داشته باشید که موسی به صخره‌ای ضربه زد که نمادی از شخص مسیح بود! پولس می‌نویسد: «… و همه همان شرب روحانی را نوشیدند، زیرا که می‌آشامیدند از صخرۀ روحانی که از عقب ایشان می‌آمد و آن صخره مسیح بود» (اول قرنتیان ۱۰: ۱-۴). در اینجا پولس می‌گوید «مسیح» همان صخره‌ای بود که تشنگی اسرائیلیان را در بیابان رفع می‌کرد (کتاب اعداد باب ۲۰). یعقوب به یادمان می‌آورد که خدا منبع اصلی هر بخشش نیکو است ( یعقوب ۱: ۱۷). پس در عین حال که آب از آن صخره بیرون زد، اما این برکت از شخص خدا جاری می‌شد.

در اصل، موسی به‌طور نمادین در عوض انجام کاری که باید می‌کرد – یعنی صحبت با عیسی که آب حیات‌بخش نجات از او جاری می‌شود، به شخص خدا ضربه می‌زد (یوحنا ۴: ۱۰، ۱۴؛ ۷: ۳۷-۳۹؛  اشعیا ۱۲: ۳؛ ۵۵: ۱). همانطور که پولس گفت:‌ «هر که نام خداوند را بخواند نجات خواهد یافت» (رومیان ۱۰: ۱۳؛  یوئیل ۲: ۳۲؛ اعمال ۲: ۲۱).

حتی برای شخصی به بزرگی موسی (که حیات جاودانی داشت) هم، مزد گناه همچنان مرگ بود ( رومیان ۳: ۲۳).

نگاه خدا به گناهان ما کاملاً جدی است. به این موضوع خوب فکر کنید!