شاگردان عیسی مسیح

شاگردی در کتاب مقدس

انجیل مرقس و تأکید بر موضوع شاگردی

هر چهار انجیل در مورد موضوع شاگردی مطالب مهمی به ثبت رسانده‌اند. اما کوتاهترین انجیل یعنی انجیلِ مرقس بر موضوعات مربوط به شاگردی همچون بها، اطاعت، جفا و پاداش تأکید همه‌جانبه‌ای دارد. چون عیسی کانون اصلی انجیل است، مرقس مرتباً توجه خود را بر شاگردان او معطوف می‌کند که با چالش‌های بسیاری دست و پنجه نرم می‌کردند. چالش‌هایی مانند خودخواهی، ترس، بی‌ایمانی، دودلی، و کوته‌بینی. البته در زمان نگارش انجیل آنان به قهرمانان ایمان تبدیل شده بودند. عیسی با تأکید بر شاگردی و خدمت، شاگردان را برای مأموریتی که در پیش بود آماده می‌کرد.

مرقس از طریق یکی از شاگردانِ نزدیک به عیسی یعنی پطرس، مشکل شاگردان را در درک و فهم هویت حقیقی عیسی تشریح می‌کند. آنها مثل‌های عیسی (۴:‏۱۳، ۳۴، و ۷:‏۱۸)، معجزات او (۴:‏۳۵-‏۴۱، ۶:‏۴۵-‏۵۲)، تعلیم او در مورد طلاق (۱۰:‏۱۰-‏۱۲) و پیشگوییهایش در مورد مرگ و قیامش (۸:‏۳۲-‏۳۳، ۹:‏۹-‏۱۳ و ۳۲) را درک نمی‌کردند. در واقع در این انجیل شاگردان هرگز بطور کامل نمی‌فهمند که عیسی واقعاً کیست (پاسخ پطرس را به عیسی در ۸:‏۳۱-‏۳۲ ببینید) و برای چه به این جهان آمد. عیسی می‌دانست که شاگردانش حقیقتاً هویت و مأموریت او را تا بعد از قیام به درستی درک نمی‌کنند و به این خاطر تا زمان رستاخیز صبر کرد تا آن را بطور واضح آشکار نماید. اینک او در باره بهای پیروی او (۸:‏۳۴-‏۳۸)، فروتنی و حیات پادشاهی (۹:‏۳۳-‏۱۰:‏۳۱)، و اهمیت خدمت به دیگران (۱۰:‏۳۵-‏۴۵) به تعلیم شاگردان ادامه می‌دهد.

برای نویسندۀ انجیل مرقس شاگردی فقط پیروزیهای بی‌انتها و اعمال مافوق طبیعی که در معجزات و تعالیم خود را آشکار می‌کنند نیست. بلکه شاگردی در باره افتادگی، فروتنی، و اطاعتِ پربها از خدا در رویارویی با گناه و شرارت طبیعت انسانی نیز هست. برای شاگردان پذیرفتن این بُعد از شاگردی سهل و آسان نبود. آنان از پیروزیها و اعمال عجیب لذت می‌بردند ولی از بهای آن پا پس می‌کشیدند. درگیری آنها این بود که مقام کدامیک از دیگری بالاتر است!

 دو کلمۀ مورد علاقه مرقس “راه”  و “پیروی” است.” یحیی راه خداوند را آماده می‌کند (۱:‏۲) و عیسی راه خداوند را تعلیم می‌دهد (۱۲:‏۱۴). وقتی این بخش انجیل مرقس را می‌خوانیم (۸:‏۲۷- ۱۰:‏۵۲)، تعالیم کلیدی در مورد شاگردی را می‌بینیم، زیرا عیسی در راه رفتن به اورشلیم است. و در اینجا بیشتر کلمه “هر که” بکار رفته که بگوید همه برای شاگردی دعوت می‌شوند. (۳:‏۳۵ و ۸:‏۳۴ و  ۹:‏۳۵، ۳۷، ۴۱ و ۴۲؛ ۱۰:‏۱۱، ۱۵، ۴۳، ۴۴ و ۱۱:‏۲۳). به احتمال زیاد خوانندگان این انجیل برای ایمان خود جفا می‌دیدند و شاید بعضی ایمان خود را انکار می‌کردند. تعالیمی در این انجیل است که با این شرایط مطابقت دارد: (۸:‏۳۴-‏۳۸ و ۱۰:‏۳۰ و ۱۳:‏۹-‏۱۳، ۱۴:‏۲۷-‏۳۱).

مرقس وقت زیادی صرف نمود تا ابعاد مختلف شاگردی را نشان دهد. ۱۲ نفر را به تصویر کشید که واقعاً به عیسی محتاج بودند. آنها فاقد بصیرت و بینش، و شهامت بودند. بعضی مواقع همه چیز را برای پادشاهی می‌دادند و زمانهایی بسیار متکی بر خود بوده و خودنمایی می‌کردند. ولی هیچکدام از اینها باعث نشد عیسی از آنها دست بکشد. او همچنان به تعلیم آنان ادامه می‌داد، آنها را می‌بخشید و مرتب آنها را فرامی‌خواند. در اثر زمان آنها به ارکان ایمان تبدیل شدند. او امروز هم همین کار را انجام می‌دهد.

شاگردی پربهاست. اگر می‌خواهید عیسی را پیروی کنید، منتظر باشید که روزهایتان با رنج و جلال همراه باشد. مجذوب این گفته نشوید که می‌گویند یک مسیحی همیشه عالی جلو می‌رود و پیوسته حس خوبی دارد. زمانهایی معلمین مذهبی با شما رویارویی می‌کنند. زمانی شلاق و تازیانه در راه است. مرقس می‌خواهد ما بدانیم که درد و رنج می‌گذرد. شرمندگی و خجالت می‌گذرد، حتی مرگ نیز می‌گذرد، ولی جلال برای همیشه باقی می‌ماند.

اگر شاگردان تا الان حس این را داشتند که چه افتخاری است شاگرد عیسی‌بودن (خوش بحال ما)، حال زمان این است که آن روی سکه را نیز ببینند. از کسی که به او بیشتر داده شود، انتظار بیشتری هم می‌رود. برای همه چیز باید حس پاسخگویی و مسئولیت‌پذیری به خدا داشته باشیم، زیرا او همه چیز را داده و همه چیز را می‌بیند.

در ساعات پایانی زندگی عیسی در باغ جتسیمانی، شاگردانی را می‌بینیم که نشان دادند آن توانایی که ادعایش را می‌کردند چقدر سست و بی‌پایه بود. عیسی سه نفر را با خود به باغ برده بود. برای عیسی هم ماندن تا به آخر پُربها بود. مبارزه او از تعمید و تجربه در بیابان شروع شد و حال به اوج خود رسید. در این شرایط می‌توانیم نیاز او را به همراهی دوستانش درک کنیم که در کنار او بیدار باشند.

داستان ادامه دارد و بسیار مناسب امروز زندگی ما نیز هست که تعالیم، مرگ، رستاخیز، و صعود عیسی توبیخی مکرر نسبت به ارزشها و سیستم‌های بشری است. سیستم الاهی چنین اصولی را اعلام می‌کند: بده تا بدست آوری، بمیر تا زندگی کنی، زمان را بر اساس ابدیت بسنج، بزرگی بر اساس خدمت فروتنانه است، اولین آخر و آخرین اول خواهند شد، و مسکینان وارث زمین خواهند گشت. روایتِ مرقس نه تنها اینکه بر عیسی چه گذشت را گزارش می‌دهد، بلکه شاگردانش را نیز برای چنین سرنوشتی آماده می‌کند.