در کتاب مقدس خداوند برای نقشه راه و نجات تمامی انسانها عهد های را با او می ببند که تمامی آنها بر اساس نقشه و حکمت ازلی و ابدی خداوند می باشد. تمامی این عهد و پیمان ها برای نجات انسان ها فارغ از هم قوم و رنگ و نژاد و فرهنگ می باشد و تمامی آنها نیز محقق شده است . البته در کلام خداوند بیش ار ۳۰۰ عهد وجود دارد ولی آنها با و برای فرد و گروهی مشخص آمده است ولی این عهد ها برای تمامی انسانها می باشد به در نظر گرفتن هیچ گونه پیش شرط .
در زیر با هم این عهد ها را بررسی خواهیم کرد:
عهد عدنی ( کتاب پيدايش فصل ۲۸:۱-۳۰؛ فصل ۱۶:۲؛ ۱۷)
عهد عدنی از انسانی كه هنوز گناه نكرده بود می خواست كثير شود، زمين را پر سازد، و بر آن حكومت كند. به او قدرت بر تمام حيوانات داده شد. او بايد در باغ كشت و زرع میکرد و از محصولات آن می خورد به جز ميوه درخت معرفت نيك و بد. نا اطاعتی از اين فرمان مرگ را به همراه خواهد داشت.
عهد آدم (کتاب پيدايش ۱۴:۳-۱۹)
پس از سقوط آدم خدا مار را لعنت كرد و دشمنی ميان مار و زن، و ميان شيطان و مسيح را پيش بينی كرد. شيطان بر مسیح رنج می رساند، اما مسيح شيطان را نابود می کرد. زن به هنگام زائیدن درد می کشید و در تسلط مرد خواهد بود. زمين لعنت شد. مرد بايد با خار و خس زمين دست و پنجه نرم كند و در آن كشت و زرع كند. كار او عرق و خستگي به همراه داشت، و سرانجام به خاك بازگشت، از همان جايي كه آمده بود.
عهد نوح ( کتاب پيدايش فصل ۲۰:۸- فصل ۲۷:۹)
خدا به نوح وعده داد كه ديگر زمين را لعنت نكند و آن را با طوفان غرق و نابود نسازد. و رنگينكمان را ظاهر ساخت تا نشان و تضمينی باشد بر اين عهد. اما اين عهد همچنين برقراری حكومت انسانی را نيز به همراه داشت، كه اين قدرت را داشت كه در ملاء عام مجازات كند. خدا تداوم دورانها و فصول را تضمين نمود، انسان را هدايت كرد تا زمين را دوباره از جمعيت پر سازد، و تسلط او را بر مخلوقات پستتر دوباره تأييد كرد. انسان اكنون می توانست گوشت را نيز بر غذاهای خود كه قبلاً فقط سبزيجات بود اضافه كند. خدا از فرزندان نوح، پسر حام، كنعان را لعنت كرد، تا سام و يافث را خدمت كند. او بر سام نظر لطف داشت، كه ما می دانيم كه او در شجره نامه عیسی مسیح بود. نسل یافث وسعت يافت و در خيمههای سام ساكن شدند.
عهد ابراهيم (کتاب پيدايش فصل ۱:۱۲-۳؛ فصل ۱۴:۱۳-۱۷؛ فصل ۱:۱۵-۸؛ فصل ۱:۱۷-۸)
عهد ابرهيم بلا شرط بود. خدا تنها خود را در «تنوری مشتعل و چراغی مشتعل» ظاهر ساخت و از ميان حيوانات قربانی شده در کتاب پيدايش فصل ۱۲:۱۵-۲۱ عبور نمود. اين بسيار مهم است. هنگامي كه دو نفر عهدی می بستند، آنها در كنار هم ميان دو قسمت قدم می زدند تا نشان دهند كه شرايط عهد را بجا خواهند آورد (عبرانی). خدا برای ابرهيم هيچ شرطی نگذاشت؛ از اين رو موادی كه در عهد ذكر شد تحقق می يافت و مهم نبود كه فرزندان ابراهيم چقدر وفادار می ماندند.
كسانی كه برای قوم خدا در زمانهاي قديم آيندهای نمی بینند غالباً سعي دارند اين عهد را شرطی بنمایانند، حداقل در مورد سرزمين. اما تمام بركات را از آن كليسا می دانند، و هيچ بركتی برای اسرائيل قايل نمی شوند.
اين عهد وعدههای زیر نوشته شده را به ابراهيم و فرزندان را او شامل می شود:
- امتی عظيم (اسرائيل)؛
- بركت شخصی به ابراهيم، نامی معروف؛
- منبع برکت برای دیگران بودن (پیدایش فصل۲:۱۲)؛
- لطف الاهي براي دوستانش و لعنت برای دشمنانش؛
- بركت براي تمام امتها - كه در عيسی مسيح تحقق يافت - (پیدایش فصل ۳:۱۲)؛
- تملك ابدی سرزمين كنعان و بعدها اسرائيل و فلسطين (پیدایش فصل ۱۴:۱۳، پیدایش فصل ۱۵،پیدایش فصل ۱۷)؛
- اولاد بيشمار، چه طبيعی و چه روحانی (پیدایش فصل ۱۶:۱۳؛ پیدایش فصل ۵:۱۵)؛
- پدر امتها و پادشاهان بسيار - توسط اسماعيل و اسحاق - (پیدایش فصل ۴:۱۷، ۶)؛
- رابطه خاص با خدا (پیدایش فصل ۷:۱۷).
عهد موسی (کتاب خروج فصل ۵:۱۹؛ فصل ۱:۲۰-۱۸:۳۱)
عهد موسی كه به شكل وسيعتر ده فرمان را شامل می شود،
- توصيفكننده وظایف انسان نسبت به خدا و همسايه است (خروج فصل ۱:۲۰-۲۶)؛
- مقررات بسياری در باب زندگي اجتماعي اسرائيل (خروج ۱:۲۱-۱۱:۲۴)؛
- احكام مفصل درباره زندگي مذهبی (خروج ۱۲:۲۴-۱۸:۳۱).
- اين فرامين به امت اسرائيل داده شده بود و نه به امتهاي ديگر.
- آن يك عهد شرطی بود كه به اطاعت انسان نياز داشت، و از اين رو «بسبب جسم ضعيف بود» (کتاب روميان فصل ۳:۸).
- احكام دهگانه موسی هيچگاه نجات را فراهم نمی آورد، بلكه بيشتر محكوميت گناه و شكست به همراه داشت.
- نه فرمان از اين فرامين در عهد جديد تكرار شدهاند (غير از سبت)، نه به عنوان شريعتی كه مجازات به همراه دارد، بلكه به عنوان رفتاری شايسته برای كسانی كه توسط فيض نجات يافتهاند. مسيحيت زير فيض است، و نه شريعت، اما توسط محبت به مسيح پيوند خورده است، و اين يك انگيزه بسيار بالاتر است.
عهد فلسطينی (تثنيه ۱:۳۰-۹)
- اين عهد درباره اشغال سرزمینی است كه خدا به ابراهيم وعده داد آن را از كناره رود مصر (نهر مصر و نه روخانه نيل) تا كناره رود فرات به او ميدهد. (پيدايش ۱۸:۱۵).
- اسرائيل هيچگاه اين سرزمين را تصاحب نكرد. حتی در زمان سلطنت سليمان هم قسمت شرقی خراجگزار بود (کتاب اول پادشاهان فصل ۲۱:۴، ۲۴)، اما اين نمی تواند به منزله تصاحب و يا تملك تلقی شود.
- عهد فلسطينی از قبل پراندگی اسرائيل در ميان امتها را ميبيند، به خاطر نا اطاعتی، به خاطر بازگشت شان از خداوند.
- ظهور ثانوی خداوند،
- گردهم آيی آنها در سرزمين،
- سعادت آنها در سرزمين،
- دگرگونی قلبی آنها (براي محبت خداوند و اطاعت از او)، و مجازات دشمنانشان.
عهد داود (کتاب دوم سموئیل ۵:۷-۱۹)
خدا به داود وعده داد كه نه تنها پادشاهی او تا به ابد پايدار خواهد بود، بلكه او هميشه از نسل خود جانشيني خواهد داشت كه بر تختش بنشيند. اين يك عهد بلاشرط بود، و به هيچ وجه به اطاعت و نيكوكاری داود بستگی نداشت. مسيح وارث قانونی داود از نسل پسر او سليمان است، همانگونه كه در نسبنامه يوسف ميبينيم ( انجیل متی فصل ۱).
او از طريق ناتان هم از نسل داود است، همانگونه كه در نسبنامه مريم ديده می شود. (لوقا ۳). از آنجايی كه او تا به ابد زندگی می كند، پادشاهی او ابدی است. سلطنت هزار ساله او بر روی زمين با پادشاهی ابدی او ادغام خواهد شد.
عهد سليمان (کتاب دوم سموئیل فصل ۱۲:۷-۱۵؛ کتاب اول پادشاهان ۴:۸، ۵؛ کتاب دوم تواريخ فصل ۱۱:۷-۲۲)
- عهد سليمان با توجه به پادشاهی ابدی بلاشرط بود، اما براي جانشينان سليمان كه بر تخت ميی نشستند شرطی بود (اول پادشاهان فصل ۴:۸، ۵؛ دوم تواريخ ۱۷:۷، ۱۸).
- یکی از فرزندان سليمان به نام كنياهو فرزندی نداشت كه بر تخت سلطنت داود بنشيند ( کتاب ارميا ۳۰:۲۲). همانگونه كه در بالا گفته شد عیسی مسیح فرزند سلیمان نبود. و اگر نه او هم زير لعنت كونياهو بود.
عهد جديد (کتاب ارميا ۳۱:۳۱-۳۴؛ کتاب عبرانيان ۷:۸-۱۲؛ کتاب لوقا ۲۰:۲۲)
- عهد جديد به روشنی با خاندان اسرائيل و خاندان يهودا بسته شد (ارميا ۳۱:۳۱).
- هنگامي كه ارميا درباره آن می نوشت هنوز اين واقعه به وقوع پیوسته بود (کتاب ارميا فصل ۳۱:۳۱).
- آن يك عهد شرطی نبود، همچون عهد با موسی كه بنی اسرائیل آن را شکستند (کتاب ارميا فصل۳۲:۳۱).
- بلكه اين عهد وعدههاي بلاشرط خدا است (به تكرار واژه «خواهم» توجه نماييد): احيای اسرائيل (کتاب حزقیال فصل ۲۵:۳۶)؛
- سكونت روحالقدس (کتاب حزقیال فصل ۲۷:۳۶)؛
- قلبی كه با اشتياق در پی انجام اراده خدا است (کتاب ارميا فصل ۳۳:۳۱)؛
- رابطهای منحصر به فرد ميان خدا و قوم او (کتاب ارمیا فصل ۳۳:۳۱ )؛
- معرفت همگانی از خداوند در اسرائيل (کتاب ارميا فصل ۳۴:۳۱)؛
- گناهان هم بخشیده و هم فراموش می شوند توسط خداوند ( کتاب ارميا فصل۳۴:۳۱ )؛
- تداوم امت تا به ابد (کتاب ارميا ۳۵:۳۱-۳۷).
اسرائيل به عنوان يك ملت هنوز از مزايا و منافع عهد جديد بهرهمند نشده بود، اما در ظهور ثانوی خداوند حضور خواهد داشت. در اين اثنا، ايمانداران حقیقی در برخی از بركات عهد شريك خواهند بود. اين حقيقت كه كليسا با عهد جديد ارتباط دارد در شام خداوند ديده ميشود، جايي كه پياله نمادی از عهد است و خون نشان تایید آن است ( انجیل لوقا فصل ۲۰:۲۲؛ اول قرنتيان فصل۲۵:۱۱).
همچنين پولس رسول و ديگر رسولان عهد خود را خادمان عهد جديد اعلام می کنند (دوم قرنتيان فصل ۶:۳).