1 –زیرا باعث میشود که هدف خدا را برای زندگیمان گم کنیم
اگر نگرانید که دیگران، از جمله همسر، فرزند، شبان، معلم و … چه نقشهای برای شما دارند و میخواهند شما چه کنید یا نکنید، پس نخواهید توانست به هدفی که خدا از خلق شما داشته است، تحقق بخشید. اگر مدام به فکر راضیکردن مردم باشید و خواستههایشان را تامین کنید، دیگر نمیتوانید نقشۀ خدا را در زندگیتان پیاده کنید.
دو مانع بر سر رسیدن به هدف خدا برای زندگی ما وجود دارد:
الف) حسادت،
ب) فشار از طرف مردم.
پولس میگوید:
“چون کسانی سخن میگوییم که خدا بر آنها مُهر تأیید زده و انجیل را بدیشان به امانت سپرده است. ما در پی خشنود ساختن مردم نیستیم، بلکه خشنودی خدایی را طالبیم که دلهای ما را میآزماید”.
اول تسالونیکیان ۴:۲
هرچه مردم برای ما بزرگتر و مهمتر شوند، خدا کوچکتر و کم اهمیتتر خواهد شد.اما وقتی در زندگی ما خدا جای بزرگی داشته باشد، نفوذ مردم بر ما کمتر خواهد شد.خدا و مردم نمیتوانند به یک اندازه در زندگی ما سهم داشته باشند. کفۀ یکی باید سنگینتر از دیگری باشد. پس از خود سؤال کنید: نظر چه کسی برایم مهمتر است، خدا یا مردم؟ به چه کسی اعتماد دارم، خدا یا مردم؟
۲. مانع از رشد در ایمان می شود
عیسی میفرماید: “چگونه میتوانید ایمان آورید در حالی که جلال از یکدیگر میپذیرید، امّا در پی جلالی که از خدای یکتا باشد، نیستید؟” (انجیل یوحنا ۴۴:۵).
این آیه نشان میدهد که اگر در پی راضیکردن مردم باشیم، نمیتوانیم چنانکه باید در ایمان رشد کنیم.
۳. مرا به سمت گناه سوق میدهد
گاهی راضی کردن مردم و دوستان به معنی شریک شدن در گناهان آنهاست؛ چنانکه خدا به موسی فرمان داد تا به مردم بگوید: “در عمل بد با اکثریت همراه مشو” (خروج ۲:۲۳).
در کتابمقدس نمونههایی داریم که نشان میدهد چگونه حتی ایمانداران همرنگ جماعت شده گناه ورزیدهاند. پطرس از ترس دیگران عیسی را انکار کرد و گفت که او را نمیشناسد. پیلاتس که در عیسی هیچ گناهی نیافته بود، برای راضیکردن مردم او را تسلیم کرد. برادران یوسف در عهد عتیق با یکدیگر همدست شدند تا به یوسف صدمه بزنند و هیچ یک از آنها جرات نکرد با این عمل مخالفت کند و در برابر دیگر برادران بایستد. وقتی جاسوسان اسرائیلی از تجسس زمین کنعان برگشتند، مردم به جای واقعیتی که یوشع و کالیب بیان میکردند، به سخنان ده جاسوس دیگر توجه کردند.
سموئیل از قول خدا گفته بود که شائول همۀ بت پرستان را هلاک کند، اما او نکرد…“آنگاه شائول به سموئیل گفت: «گناه کردم، زیرا فرمان خداوند و سخنان تو را زیر پا نهادم، چونکه از مردم ترسیدم و سخن ایشان را شنیدم»” (اول سموئیل ۲۴:۱۵).
از خود سؤال کنید: «در چه مواردی بهجای اطاعت از خدا، میخواهم مردم را راضی کنم؟»
۴. باعث دورویی میشود
معمولاً افراد برای راضیکردن مردم، مجبورند نقاب به چهره بزنند تا خود را بهتر از آن که هستند نشان دهند، چون میترسند اگر مردم درونشان را ببینند، آنها را طرد کنند.
عیسی مسیح خطاب به فریسیان میگوید: «شما آن کساني که خویشتن را به مردم پارسا مینمایید، امّا خدا از دلتان آگاه است» (لوقا ۱۵:۱۶). خدا میخواهد ظاهر و باطن ما یکی باشد. حقیقت را بگوییم، نه آنچه مصلحت است. پولس این را خوب آموخته بود که: «نه آن که خودستایی کند پذیرفته میشود، بلکه آن که خدا او را بستاید»
(دوم قرنتیان ۱۸:۱۰).
۵. مانع از شهادت دادن میشود
اگر بخواهید مردم را راضی کنید، هرگز دربارۀ مسیح با آنها صحبت نخواهید کرد. والدینِ کور مادرزاد (یوحنا ۹) از ترس رؤسای مذهبی حقیقت را نگفتند، اینکه پسرشان کور بود و عیسی او را شفا داد. دربارۀ مردمی نیز که شاهد معجزات و تعالیم عیسی بودند میخوانیم: «لیکن چون از یهودیان میترسیدند، هیچکس دربارۀ او آشکارا سخن نمیگفت» (یوحنا ۱۳:۷). باز یوحنا به ما میگوید بزرگان قوم نیز که به او ایمان آورده بودند جرات نمیکردند دربارۀ عیسی شهادت دهند: «با این همه، حتی بسیاری از بزرگان قوم نیز به عیسی ایمان آوردند، امّا از ترس فَریسیان، ایمان خود را اقرار نمیکردند، مبادا از کنیسه اخراجشان کنند. زیرا تحسین مردم را بیش از تحسین خدا دوست میداشتند» (یوحنا ۴۲:۱۲-۴۳)
شما چطور؟ آیا اشخاصی در زندگیتان هستند که میترسید دربارۀ عیسی با آنها سخن بگویید؟
پنج نکتۀ بالا نشان میدهد که چگونه حاضریم مردم را به بهایی گران از خودمان راضی نگه داریم.
حال ببینیم چگونه میتوان از این دام راضیکردن مردم رها شد. رهایی ضروری است، چون در غیر این صورت، مردم راحت میتوانند شما را در چنگ خود نگه دارند!
در این مورد باید فکرمان را عوض کنیم (رومیان ۱۲:۱-۲).